بی تاب

ساخت وبلاگ
نه شوری به دل می آید نه حالی به قلم

نمی دانم این درد چه بود که آمد بسرم

 

این دعاها چیست که به خواندن زمزمه میکنی

از فصل اجابت بگو تا بسر نرسیده عمرم

 

هزاران بار کم است خواندن نام تو

فقط یکبار نشانه بگیر مرا که مسعودم

 

دلم پر از هوای توست به هر راهی

کمی توانایم کن عمریست که مشغول نورم

 

وقتی آمدم خزان هزار بار بمن خندید

بخواب که رسیدم نشانه آمد جواب رازم

 

دلم میداند دلتنگ این روزها میشوم

چاره ندارم به که بگویم از اسرارم

با خدا تا خجالت...
ما را در سایت با خدا تا خجالت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 177 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 13:54