دستم بگیری تا برایم کاری کنی
کار دل به سوز و گداز باقیست هنوز
شرطت گویا آنست که آبم کنی
شعرم همه راز و نیاز است ای خدا
بیشتر ببین مرا شاید راضیم کنی
حقه ام صداقت سالیانست که داشته ام
پا پیش بگذار ،امیدوارم که خوشحالم کنی
یاد دارم که شما گفتی و من راهی شدم
به بیابان رسیدم تا راز دارم کنی
با خدا تا خجالت...برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 167