هرانچه بود جدا از دل ما نبود
یک سعی میان آنچه بود و نبود
گرفت و شد و برنده ای جز من نبود
آنچه تو خواستی بر من جز تقدیر نبود
آنچه من گفتم جز حکمت الهی نبود
خواستن تو جز بر دل شکسته ام نبود
میان پیدا و گم راهی جز راه تو نبود
آن همه نشانه جز حکم ات نبود
دیدن من برآن همه جز مصلحتت نبود
حال اینجا منم در دست تو بین بودو نبود
کاری بکن گره منم نگو هیچی بود و نبود
با خدا تا خجالت...برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 155