دلنوشته ۱۳۶

ساخت وبلاگ

من در انتخاب تو بودم
شاید در نگاه تو بودم
به گمانم دور اسمم خطی کشیدی
شاید دستی به رویم کشیدی
فکرم جز تو به جائی نمیرود
دلم هم جز پیش تو جائی نمیرود
اندازه خودم با تو حرف میزنم
در سکوتم برایت ساز میزنم
به آن صبح دلنشین فکر میکنم
اینکه تو چه کردی را مرور میکنم
نه آن تمام میشود و نه من خسته
شیرین است برایم مثل مغز پسته
اگر خواست تو نباشد من که ام
اگر تو چنین نخواهی من چه ام
یادش همیشه شادم میکند
در تنهائیم مستم میکند
مستی تو هوشیارم میکند
چشم دلم را بیناترمیکند
حالی که میدهی گفتنی نیست
بقلم نمیاید و نوشتنی نیست
شوری که میدهی ته ندارد
حالی که میدهی دلداری ندارد
کلامی نیست تا وصفش بگوید
کسی بلد نیست از آن سخن بگوید

سپاس غریبه اشنا


با خدا تا خجالت...
ما را در سایت با خدا تا خجالت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 18:40