پیداو نهان در زمان منم
دعایم دگر اثر کن
غوغای مرا بپا کن
جای مرا نشان کن
می وزد خوشبختی برایم
ابرها به اهتزازم
خورشید به نگاهم
روزگار به نامم
و شد یک شب به کامم
دستم گرفته شد به سفتی
راهی شدم به راه آسمانی
چه کاری ،چه عشقی ،چه بزمی
چه شوری،چه کیفی ، چه راهی
پ ن : مسعود =ستوده
با خدا تا خجالت...برچسب : ستوده, نویسنده : arshkebriyao بازدید : 138