گم بودم
آه شدم
به سوز که رسیدم
کمی پیدا شدم
او که آمد نزد من
خواب شد هم راز من
سر زدم به آسمان
پر کشیدم از این زمان
او که خواست
سنگ شد نشانه ای
عشق شد بهانه ای
اشک شد وسیله ای
ناگاه شبی از راه رسید
زنده شدم
زنده شدم
زنده شدم
با خدا تا خجالت...
برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 143